سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اشکالات وارده بر سند مسجد مقدس جمکران

یک روایت جعلی از کتاب «أنوار المشعشعین» برای اثبات قدمت مسجد مقدس جمکران به نقل از کتاب خیالی «مونس الحزین»:

در کتاب غیر معتبر و ضعیف «أنوار المشعشعین» نوشته شیخ محمد علی قمی ( متوفای بعد از 1302ق) آمده است: در «خلاصه البلدان» [نوشته صفی الدین محمد بن محمد بن هاشم حسینی رضوی قمی متوفای بعد از 1179] این حدیث مذکور است از کتاب «مونس الحزین» از تالیفات شیخ صدوق، با اسناد صحیح و معتبر از امیرالمؤ منین علیه السلام که فرمود: و مردم را دعوت کند به حق و همه خلایق از شرق و غرب به آن شهر قصد کنند و اسلام تازه گردد و هر که از خوف اعداء پوشیده اى پسر یمانى در اول ظهور خروج نماید قائم آل محمد از شهرى که آن را قم مى گویند و مخفى باشد بیرون آید وحوش و طیور در مساکن و اوطان خود ایمن بخوابد و چشمه آب حیات از آن شهر ظاهر شود و آبى که هر کس بخورد نمیرد و از آب چشمه ها منفجر شود و از آن موضع رایت حق ظاهر شود و میراث جمله انبیاء بر پشت زمین به آن باشد، اى پسر یمانى این زمین مقدسه است که پاک است از تمام لوثها و از خداى تعالى درخواسته که بهترین خلق خود را ساکن او گرداند و دعایش مستجاب شده و حشر و نشر مردم در این زمین باشد و بر این زمین اساس و بنیاد قصرى عظیم نمایند، بعد از اینکه بناى قصر مجوس بوده باشد و آن قصر از صاحب شهرت ملک روم باشد و از این زمین گوسفند ابراهیم خلیل را آورند و قربان کنند و بر این زمین هزار صنم و بت از اصنام اهل روم بشکنند و بر این زمین اثر نور حق ساطع شود و از این زمین رائحه و بوى مشک شنوند، حق تعالى بیت العتیق را به این شهر فرستد و بناها و آسیابها بر این زمین شود و منازل و مواضع زمینهاى اینجا عالى و گرانبها گردد که چندان زمین که پوست گاوى باشد و رایت وى بر این کوه سفید بزنند، به نزد دهى کهن که در جنب مسجد است و قصرى کهن که قصر مجوس است و آن را جمکران خوانند از زیر یک مناره آن مسجد بیرون آید نزدیک آنجا که آتشخانه گبران بوده و حضرت امام سفطى از زر بسته باشد و بر براق سوار شده و با ملائکه مقرب و حاملان عرش گردش نماید و منطق آدم با او باشد و حلم خلیل الله و حکمت حضرت داود و عصاى موسى و خاتم حضرت سلیمان و تاج طالوت و بر سر آن نوشته است نام هر پیغمبرى و وصى و نام هر مومنى و موحدى .(أنوار المشعشعین ج1 ص 188)

روایت جعلی و ساختگی فوق در هیچ یک از منابع روایی، موجود نمی‌باشد. و سازنده آن دقت نداشته است که روایات متعددی وجود دارد که بیان کرده‌اند: ظهور امام زمان عج از مکه آغاز می‌گردد نه از قم. (الغیبة للنعمانی ص179و 316) (بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ج‏1، ص: 188) (إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج‏5، ص: 168) و...

اشکال پنجم: در هیچ یک از کتب موجود از شیخ صدوق هیچ نامی از مسجد مقدس جمکران وجود ندارد. و بسیار بعید و غیر باور است چنین حکایتی رخ داده باشد و راوی اول آن شیخ صدوق باشد اما هیچ اثر و نشانه‌ای از آن در بین کتب ایشان موجود نباشد. در کتب شیخ مفید که از شاگردان شیخ صدوق بوده است، نیز اثری از مسجد جمکران و حسن بن مثله و مونس الحزین وجود ندارد. کتب شیخ طوسی نیز که شاگرد با واسطه شیخ صدوق می‌باشد نیز همین گونه می باشد. در هیچ یک از کتب رجالی نیز نامی از حسن بن مثله وجود ندارد و....

اشکال ششم: اگر واقعاً مسجد جمکران در قرن چهارم به دستور امام زمان عج ساخته شده است و اعمال خاصی دارد، پس چرا تا قبل از قرن چهاردهم هیچ اثری از آن در کتب فقهی وجود ندارد، نه در ابواب صلاة نه در أبواب مندوبات، نه در أبواب اعتکاف نه در بیان ذکر مساجد، نه در استفتائات و نه در ذکر اماکن مشرفه، نه در تمثیلات فقهاء و نه در هیچ کجای دیگر. و جالب اینجاست که بعد از محدث نوری متوفای 1320ق، مسجد جمکران به کتب فقهی راه یافت.

از ابتدای غیبت تا قرن 14 در بیش از 600 کتاب فقهی جستجو نمودم و هیچ اثری از مسجد جمکران نبود و اولین کسی که در کتاب فقه خود نام مسجد مقدس جمکران را برده است مرحوم آیة الله سید حسین بروجردی (1380ق) است که سؤال کننده نام قم و جمکران و حکم اقامت در آن دو را پرسیده است و ایشان پاسخ داده اند. (تبیان الصلاة، ج‌2، ص: 45) بعد از ایت الله بروجردی تاکنون بیش از پنجاه بار لفظ جمکران در کتب فقهی و استفتائات از مراجع استعمال شده است.

مطالب فوق به وضوح نشان می‌دهد که مسجد جمکران یا داستان جعلی حسن بن مثله بعد از قرن 12 ساخته شده است.  

اشکال هفتم: در حکایت مسجد جمکران آمده است که این ماجرا برای حسن بن مثله در سال 393 رخ داده است. در حالی که شیخ صدوق در تاریخ 381 وفات نموده است، و چگونه می‌توانسته این حکایت که 12 سال بعد از وفات او اتفاق افتاده است را در کتاب «مونس الحزین» ذکر کند! محدث نوری می نویسد: « قُلْتُ الظَّاهِرُ أَنَّهُ کَانَ فِی الْأَصْلِ سَبْعِینَ فَحُرِّفَ وَ کُتِبَ تِسْعِینَ لِتَأَخُّرِ التَّارِیخِ عَنْ مَوْتِ الصَّدُوقِ. (مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، محدث نوری، ج‏3، ص: 447)

علاوه بر اینکه تمام اخباری که در کتاب «تاریخ قم» به ثبت رسیده است وقایعی است که تا سال 378 ق بوقوع پیوسته است فلذا ذکر شدن حکایت حسن بن مثله که در تاریخ 393 بوقوع پیوسته در این کتاب محال می‌باشد. مصنف «تاریخ قم» می‌نویسد: باب یازدهم- در ذکر تواریخ سنین ولات و حکّام قم و جریب‏ها و خراج و مسافت آن، در سال شهر و کوره گردانیدن و آن سنه تسع و ثمانین هجریّه است تا آخر سنه ثمان و سبعین و ثلثمائة و ذکر نامها و بعضى از اخبار و عدد ایشان و آن دویست و یک شخص‏اند و این باب مشتمل است بر یک فصل، باب دوازدهم در ذکر اسامى قضاة بقم و بعضى از اخبار ایشان و بچه سبب خلفا قضاة را بقم نفرستادند تا بوقت خلافت مکتفى و ذکر نامهاى مردانى از عرب که عرب ایشان را اختیار کردند از براى حکومت و قضاء بتراضى ایشان تا آنگاه که مکتفى دیگر باره رسم تولیت قضاة بقم معیّن کرد و قضاة را بقم فرستاد و این باب مشتملست بر یک فصل، باب سیزدهم- در ذکر سنن خلفا و وزرا و حوادث مورّخه بقم و دیگر شهرهاى اسلام بعد از ابتدا بذکر مولد رسول خدا صلى الله علیه و سلّم و تمامى اخبار او از روز مبعث او تا روز هجرت و دیگر تواریخ گزیده از سال هجرت تا آخر سنه ثمان و سبعین و ثلثمائة و این باب مشتملست بر یک فصل، ( تاریخ قم‏،نویسنده: حسن بن محمد بن حسن قمى (بعد از 378ق) / ترجمه: حسن بن على بن عبد الملک قمى‏، (قرن نهم) ص )

اشکال هشتم: اگر این روایت واقعاً وجود می‌داشت، و از مرحوم صدوق نقل شده بود، طبعاَ می‌بایست در کتاب «کمال الدین» نوشته شیخ صدوق، که مربوط به زندگی حضرت مهدی(عج) است، مذکور می‌شد، در حالی که در این کتاب چنین مطلبی به میان نیامده است و یا لااقل در یکی دیگر از کتب مرحوم صدوق ذکر می شد یا لا اقل در یکی از کتب روایی مابین قرن 4 تا قرن 14 ذکر می‌شد اما این روایت در هیچ یک از کتب روایی قبل از محدث نوری ذکر نشده است حتی علامه مجلسی نیز آنرا در بحار الأنوار ذکر نکرده است. علامه مجلسی با وجود اینکه چندین خبر را از ترجمه تاریخ قم ذکر نموده اما هیچ اشاره‌ای به این حکایت مهم ننموده است.

محدث نوری در جنة المأوی از علامه مجلسی نقل کرده است که: قال العلامة المجلسی فی أول البحار إنه کتاب معتبر و لکن لم یتیسر لنا أصله و ما بأیدینا إنما هو ترجمته‏.

اشکال نهم: مرحوم محدّث نوری که ناقل آخر این حکایت می‌باشد، فردی خوش‌بین و زودباور بوده است که در مستدرک الوسائل خود بسیاری از روایات جعلی را وارد نموده است.

یکی از شاگردان عارف کامل حضرت آیت الله شیخ عزیز خوشوقت= وقتی یک روایت از مستدرک الوسائل را برای ایشان می‌خوانند، ایشان می‌فرمایند چرا مستدرک مطالعه می‌کنید، حاجی نوری هر چه روایت ضعیف می‌باشد را در آن وارد نموده است.

روزى به عارف بزرگ سید عبدالکریم کشمیری= از شاگردان سید علی آقا قاضی= گفته شده که کتاب‏هایى نوشته شده است در ارتباط به اینکه عده‏اى حضرت امام زمان (عج) را به معاینه دیده‏اند، از جمله کتاب نجم‏الثاقب. آیا همه، خودِ حضرت را دیده‏اند؟ و به معاینه بوده است؟ فرمودند: صاحب کتاب در این قسمت (به زودباورى) معرکه بوده است که همه اینها را (به معاینه) نقل کرده است!! (صحبت جانان ص143 و 144)

اشکال دهم: در روایت حسن بن مثله آمده است : « و فزون از شصت مرد بر این زمین، برگرد او نماز مى‏کنند». یعنی در گرداگرد امام زمان بیش از شصت نفر در حال نماز خواندن بودند، در حالی که در روایت صحیحه آمده است که همراهان امام زمان عج در زمان غیبت، سی نفر هستند. محمد بن یعقوب کلینی در کتاب شریف کافی می‌نویسد: امام صادق , فرمودند: صاحب الأمر ناگزیر غیبت خواهد کرد و در این غیبت ناگزیر به عزلت و گوشه نشینی خواهد رفت و مدینه طیبه خوب شهری است و بواسطه 30 نفر همراهی که دارد وحشتی در کار نیست.  عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْوَشَّاءِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا بُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ مِنْ غَیْبَةٍ وَ لَا بُدَّ لَهُ فِی غَیْبَتِهِ مِنْ عُزْلَةٍ وَ نِعْمَ الْمَنْزِلُ طَیْبَةُ «2» وَ مَا بِثَلَاثِینَ‏ مِنْ‏ وَحْشَةٍ. (الکافیج‏1، ص: 340)

اشکال یازدهم: سازنده این روایت دقت نداشته است که روستای «اردهال» در زمان قدیم با نام «ور اردهار» استعمال می‌شده است و در قرون اخیره به نام اردهال شهرت پیدا کرده است. اگر جاعل این روایت این مسأله تاریخی را می دانست در داستان ساختگی خود به جای استفاده از «اردهال» از لفظ قدیمی «ور اردهار» استفاده می‌نمود. نویسنده «تاریخ قم» در چند قسمت از کتاب، از روستای «ور اردهار» یاد کرده است اما هیچگاه لفظ «اردهال» را بکار نبرده است. چند نمونه از این استعمالات بدین شرحند:

در صفحه 58 می نویسد: «رساتیق [روستاهای] قم بیست و یک‏اند، و ضیعتهاى‏ [زمینهای زراعتی] آن نهصد دیه است، از آن جمله: لنجرود: بیست و هفت دیه است. رودابان: چهل و هفت دیه...... وراردهار: هفده دیه.

در صفحه 59 می نویسد: و از ناحیت اصفاهان:- بجز از نوبت اوّل- رستاق قاسان، رستاق وراردهار، رستاق اصفاهان، و پس از مدّتى هر چه از ثیمرتین‏ با حوز خود کرفته بودند، باصفاهان نقل کردند».

در صفحه 97 می نویسد: هم او گوید که حدیث کرد مرا احمد بن خزرج بن سعد از برادر خود موسى بن خزرج که او گفت من شنیدم از ابى الحسن الرضا علیه السّلام که او مرا گفت روزى از روزها موضعى که آنرا ورِاردهار گویند میدانى و میشناسى گفتم بلى مرا در آن موضع دو ضیعه است ابو الحسن الرضا گفت بدان ملازم باش و متمسّک شو و فرمود سه نوبت که نعم الموضعُ ورِاردهار یعنى نیک موضعیست ورِاردهار.

در صفحه 100 می نویسد: امیر المؤمنین على , در خطبه که از بصره بیرون آمده است و آنرا در آن حالت خوانده بعد از واقع شدن جنگ جمل در ذکر حربها و جنگها در آن خطبه یاد کرده است که حسنى صاحب طبرستان خروج کند با کثرتى و غلبه و انبوهى از سواران و پیادگان و تا به نیشابور بیاید و آنرا فتح کند و اموال آن قسمت نماید و پس از آنجا بجانب اصفهان توجه نماید و آید تا بقم و زود باشد که او را با اهل قم واقعه عظیم دست دهد که در آن واقعه خلقى بسیار کشته شوند و هلاکت و شکست بر اهل قم بود پس اهل قم پشت بر کنندو هزیمت نمایند پس فرزندان و زنان ایشان را ببرده ببرند و منزلهاى ایشان غارت کنند و سراهاى ایشان را خراب گردانند و مردم قم پناه دهند با کوهى که آنرا ورِاردهار گویند و حسنى چهل روز بشهر ایشان بباشد و از ایشان بیست مرد را بکشد و دو مرد از ایشان بر کرج بر دار کند مضى هذا.

در صفحه 133 می نویسد:جمله مال مساحت بشر بن فرج و مساحت ضیمرى باسم رستاقها بر وجهى که دفتر جملة القرى و دفاتر رستاقهاى قائمه در دیوان بدان ناطق است و درین زمانه اعتماد بر آن است:.... ورِاردهار: چهل و پنج هزار و هفتصد و نود و چهار درهم و دانقى، تیمره: پنجاه و هفت هزار و پانصد و نود و نه درهم‏

با توجه به یازده اشکال جدّی فوق، به وضوح روشن می‌شود که قطعاً و بدون هیچ شک و شبهه‌ای، روایت مسجد مقدس جمکران جعلی است. اما چنانچه گفته شد ارزشمندی این مسجد مقدّس، همچنان پابرجاست هم به خاطر مسجد بودن و هم به خاطر اینکه در این مسجد یاد حضرت بقیّة‌الله روحی لتراب مقدمه الفداء، برای انسان زنده می‌شود و عده‌ای از صالحان در این مسجد به شرف حضور حضرت رسیده‌اند و أولیاء الله نیز در این مسجد حاضر می‌شده‌اند. علاوه بر اینکه مکانهایی که در آن عبادت کثیره رخ داده است، دارای حال و هوای معنوی خاصّی می‌باشد. بنای نگارنده حقیر نیز بر این است که حداقل هفته‌ای یکبار در صورت وجود توفیق، در این مسجد مقدّس حضور یابد.

مرجع تقلید فقیدآیت الله گلپایگانی: ما رأیکم فی الروایات الواردة فی حق مسجد جمکران؟.بسمه تعالى: لا بأس بالاعتماد على هذه الروایات، و الله العالم. (إرشاد السائل، محمد رضا موسوی گلپایگانی 1414ق) نظر شما درباره روایات وارده درباره مسجد جمکران چیست: باسمه تعالی: اشکالی وجود ندارد که به آنها اعتماد شود اما خداوند عالم است. (عبارت «والله العالم» هنگام شکّ بکار می رود)

مرجع تقلید آیت الله سیستانی: برخی از علما (همچون مرحوم آیت الله حقی و یا آیت الله سیستانی) معتقدند تقدس جمکران، تنها بخاطر مسجد بودن آن است نه انتساب آن به حضرت صاحب الزمان(روحی فداه) http://abasalehe.mihanblog.com/post/

مرجع تقلید فقید آیت الله فاضل لنکرانی:از دو نفر از مسؤولین دفتر ایشان شنیدم که آیت الله فاضل نیز روایت مسجد مقدس جمکران را قبول نداشتند و همچنین از یکی از ایشان شنیدم که حتی حضرت امام ره نیز چنین بودند و حتی یکبار که به مسجد جمکران رفته بودند، هر چه به ایشان اصرار کردند که دو رکعت نماز تحیّت در این مسجد بخوانند، نپذیرفتند. نظر آیت الله مشکینی نیز چنین بوده است.